ابن سعد از ابن عباس(رضی الله عنهما)روایت نموده که گفت: هنگامی
که خداوند(جل جلاله)این آیه را نازل نمود:(وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ )(1)
و خویشاوندان نزدیک تر خود را بیم ده
پیامبر خدا(ص)خارج شد تا این که بر کوه مروه بالا رفت و از انجا گفت:«ای
آل فهر»! آن گاه قریش نزد وی آمدند ، ابولهب بن عبدالمطلب گفت:اینها
آل فهراند که نزد تو گرد آمدنده اند بگو چه می گویی؟پیامبر خدا(ص)
صدا زد:«ای آل غالب» به این گفته پیامبر خدا(ص) بنی محارب و بنی حارث
فرزندان فهر آمدند. بعد فرمود:«ای آل کعب بن لوی»آن گاه بنی عامر بن
لوی آمدند سپس گفت:«ای آۀ مره بن کعب»درین اثناءبنی عدی بن کعب
وبنی سهم و بنی جمح بن عمرو بن هصیص بنی کعب بن لوی آمدند بعد
پیامبر(ص)فرمود:«ای آل کلاب بن مره»این بار بنی مخزوم بن یقظله بن مره
و بنی تمیم بن مره آمدند. آن گاه پیامبر(ص)گفت:«ای آل قصی» درین مرتبه
بنی زهره بن کلاب برگشت. سپس فرمود:«ای آل عبد مناف» این بار بنی
عبدالدار بن قصی و بنی اسد بن عبد العزی بن قصی و بنی عبد بن قصی
برگشتند. آن گاه ابولهب گفت: اینها بنی عبد مناف هستند که نزدت حضور دارند
آن چه می خواهی بگو:پیامبر خدا(ص) فرمود:((خداوند مرا مامور نموده
است تا خویشاوندان نزدیک تر خود را بترسانم و شما از میان قریش برای من
نزدیک تر هستید و من از خداوندبرای تان مالک هیچ بهره ای در دنیا و هیچ
نصیبی در آخرت نیستم مگر این ه بگوید:(لا الله الا الله) تا من به آن برای تان
نزد پروردگارتان گواهی دهم و عرب توسط آن برای تان سر نهاد)).
ابو لهب در پاسخ گفت..................................
ادامه ماجرا را در (ادامه مطلب) مشاهده نماید.
:: برچسبها:
بخاری و مسلم ,
روایت ,
دعوت به اسلام ,
ابو لهب ,
آل فهر ,
پیامبر ,
مجامع ,
شعرا ,
الکنز ,